کتابهای آموزش زبان برای آموزش زبانهای خارجی از انگلیسی و فرانسه گرفته تا حتی چینی و ترکی در چند سال گذشته براساس روش مشترکی نوشته میشوند که به اختصار آن را CEFR میخوانند.
چهارچوب (چارچوب) ارجاعی مشترک اروپا برای آموزش زبان
یکی از این مدلها که براساس پژوهشهای گسترده و چندین دههای متخصصان آموزش زبان شکل گرفته و در حال حاضر نیز اقبال گستردهای را از سوی بسیاری از متخصصین امر آموزش زبان در کشورها و مراکز مختلف در جهان به خود جلب کرده است، چارچوب ارجاعی مشترک برای آموزش زبان است.
آخرین نگارش کتاب رسمی برای معرفی این چارچوب در سال2001 در شورای اروپا به چاپ رسیده و براساس اطلاعاتی که در صفحة رسمی سیاستگذاری زبانی تارنمای رسمی شورای اروپا موجود است، تابهحال به 38 زبان از جمله زبانهای غیراروپائی همچون عربی، چینی، ژاپنی و کرهای ترجمه شده و مرجعی برای استفادة محققین است. چارچوب ارجاعی مشترک برای آموزش زبان در شورای اروپا تهیه و تدوین شده است. هرچند این چارچوب، یک اساس مشترک برای آمادهسازی برنامههای درسی زبان، امتحانات و کتب درسی در اروپاست؛ با توجه به آنچه در ترجمة متن رسمی آن اشاره شد و مواردی از کاربرد آن در کشورهای غیر اروپائی که در ادامه بدان اشاره خواهیم کرد، از سوی کشورهای خارج از این قاره نیز مورد پذیرش قرار گرفته است. این چارچوب به شکل جامع به توصیف مهارتهائی میپردازد که افراد باید برای کاربرد مناسب و کارآمد زبان، آنها را بیاموزند. این چارچوب همچنین به روشهای ارزیابی سطوح مهارت افراد در کاربرد زبان میپردازد.
تلاش این چارچوب، فائق آمدن بر سد ارتباطی زبانی بین افراد ساکن در قارة اروپا با پیشینههای زبانی گوناگون است و تلاش دارد تا نوعی تعاون و همکاری بین فعالیت افراد درگیر در امر آموزش زبان در کشورهای مختلف ایجاد کرده و به این طریق روشی عینی و علمی برای سنجش میزان مهارت افراد در یادگیری زبانهای مختلف ارائه دهد.
براساس این هدف، چارچوب یادشده به شکلی طراحی شده است که در این سنجشها مفید باشد: برنامهریزی برنامههای یادگیری زبان، برنامهریزی مدارک مهارت در زبان و برنامهریزی روشهای یادگیری فردی زبان.
طبیعی است که برای رسیدن به این اهداف و عملکردها، این چارچوب باید جامع، شفاف و منسجم باشد. جامع بدان معنا که مجموعهای کامل از دانش زبانی، مهارتها و کاربردها را تا حد امکان مشخص کند. شفاف باشد؛ یعنی اطلاعات، به شکل روشنی طبقهبندی شده و برای همة کاربران فهمیدنی ومنسجم باشد؛ یعنی آن که توصیفهای آن از تناقض خالی باشد.
این چارچوب در کنار این شرایط تلاش دارد تا فضائی را ایجاد کند که این توصیفها، تحمیلگر یک سیستم واحد و یکسان نباشند؛ بلکه به شکلی باز و انعطافپذیر بتوانند بر همة شرایط خاص منطبق شوند. براین اساس، این چارچوب در کنار صفات پیشگفته، با صفاتی چون چندمنظوره، انعطافپذیر، باز، پویا و با قابلیت کاربرد آسان نیز توصیف شده است.
دربارة این چارچوب دو سوءتفاهم وجود دارد که لازم است برطرف شود. یکی آن که اتحادیة اروپا این چارچوب را به وجود آورده است و دوم آن که این اتحادیه قدرت اجرائی برای اجباری کردن آن را دارد. مکبیث (2011) توضیح میدهد که هر دوی این تلقیها اشتباهند. این چارچوب کاری علمی و پژوهشی و انجام شده به دست شورای اروپاست. شورائی متشکل از 47 عضو که تلاش دارد در کنار دیگر فعالیتهائی که در دستور کار آن قرار دارد، مبادلات فرهنگی را گسترش دهد و از حقوق سخنگویان به زبانهای در اقلیت قرارگرفته حمایت کند. مکبیث (2011) در ادامه اشاره میکند که این چارچوب به سه دلیل عمده ایجاد شد: اول آن که اروپا دارای میراث غنی زبانی بسیار غنی است و این منبع ارزشمند باید توسعه یابد و محافظت شود؛ و برای این محافظت و توسعه تلاش بینالمللی نیاز است. در درون 47 کشور عضو شورای اروپا، بیش از 250 زبان مختلف وجود دارد که بسیاری از این زبانها با جمعیتی اقلیتی به حیات خود ادامه داده و محتاج حمایت خاص هستند. دوم آن که با کاربرد این چارچوب، امید است که ارتقای آموزش زبانهای مشترک در اروپا به رفع سوءبرداشتها و پیشداوریها بینجامد. و سوم آن که تقویت آموزش و یادگیری زبان در کشورهای عضو شورای اروپا برای منافع این کشورها و تحرک بیشتر و ارتباط بین المللی مؤثر و لازم است و به علاوه، موجب تبادل اطلاعات شخصی و ارتباطات کاری و فهم متقابل عمیقتر میشود.
با تعاریف و صفاتی که برای این چارچوب شمرده شد، این چارچوب باید با نگاهی بسیار عمومی به استفاده و کاربرد زبان وابسته باشد. روشی که این چارچوب به عنوان مبنا در نظر گرفته است، به شکل عام، روشی عملگراست.
مشی این روش بر این مبناست که کاربران و یادگیرندگان زبان در درجة اول، عامل اجتماعی هستند. بدین معنا که اعضای یک جامعه بوده که دارای وظایفی (نه لزوماً وظایف زبانی) هستند و باید این وظایف را در شرایط مربوطه به انجام رسانند. تعریف وظیفه در اینجا انجام عمل خاصی است که توسط چند شخص به شکل استراتژیک و با استفاده از توانائیها و مهارتهای خاصی برای رسیدن به هدف خاصی انجام میشود.
طبیعی است که وظایف زبانی نیز در این چارچوب قرار میگیرند و به دلیل نیاز انسانهای ساکن در یک اجتماع به برقراری ارتباط برای انجام وظایفشان، به این مجموعه نیز باید همچون وظایفی برای ایجاد کارکرد پویا و مؤثر یک جامعة انسانی نگریست. این چارجوب مشترک در پی رسیدن به این اهداف و وظایف است. در ادامة این مقاله به بررسی نزدیکتر این چارچوب میپردازیم.
چارچوب ارجاعی مشترک اروپا چیست؟
براساس نگرشی سیاسی و بنا به خواستة اعضای شورای اروپا برای ایجاد فضائی دمکراتیک در سطح کشورهای این قاره و دیگر کشورهای عضو، این چارچوب به عنوان یکی از مدارک شورای اروپا تدوین شد. هدف اصلی آنچنان که قبلاً نیز بدان اشاره شد، استانداردسازی گفتمانهای مربوط به آموزش زبان در سطح اروپاست. این اثر پس از پژوهشی دهساله به خاطر نیاز به توسعة یک پایة عام برای تدوین برنامههای درسی، دستورالعملها و کتب درسی نوشته شد. این چارچوب قسمتی اصلی از پروژهای بزرگتر با نام «یادگیری زبان برای شهروندی اروپا» بود که از سال 1991 آغاز شده و نیز نتیجة تحقیقات قبلی برای توصیف و اندازهگیری کاربرد و توانائی در استفاده از زبان بود.این چارچوب ارجاعی با تدوین مرجعی برای گفتوگو دربارة توانائیهای یادگیری، به شکل مجموعهای از دستورالعملها درآمده است که برای توصیف مهارتهای زبانآموزان در یادگیری زبان خارجی در سطح قارة اروپا عمل میکند. همچنین این چارچوب به عنوان نقطة اتکائی مشترک، فهم متقابل و مدیریت سطوح گوناگون آموزش زبان را در محیطهای آموزشی مختلف در سطح این قاره تسهیل میکند.
چارچوب ارجاعی مشترک اروپا – آن گونه که در مقدمة این بخش نیز به آن اشاره شد – ریشه در فعالیتهای شورای اروپا دارد؛ سازمانی چندملیتی که برای ارتقای همکاری بین کشورهای عضو در همة زمینهها از قبیل مسائل قانونی، آموزشی، فرهنگی، حقوق بشر فعالیت میکند. این شورا نباید با اتحادیة اروپا یا هر سازمان دیگری که نام اروپا در آن است اشتباه گرفته شود. در قطعنامهای که در نوامبر 2001 در شورای اروپا انتشار یافت توصیه شده است که چارچوب ارجاعی مشترک اروپا میتواند برای تدوین سیستمهای سنجش مهارتهای زبانی مفید باشد. این چارچوب به سرعت به مرجع استانداردی برای آموزش و آزمون زبان در اروپا بدل شد و این نشان میدهد که حقیقتاً میتواند به عنوان سندی مرجع برای یادگیری، آموزش و سنجش زبان در همة اروپا خوانده شود (فولکر 2004).
چارچوب ارجاعی مشترک اروپا یک سند 260 صفحهای به شکل یک کتاب است که نسخة انگلیسی آن توسط انتشارات کمبریج و نسخ دیگر آن به زبانهای گوناگون اروپائی توسط انتشارات مهم دیگر کشورها به چاپ رسیده است.
این سند در نه فصل و چهار ضمیمه تدوین شده است:
1. چارچوب ارجاعی مشترک اروپا در بافت سیاسی و آموزشی
2. روش مورد استفاده
3. سطوح ارجاعی مشترک
4. کاربُرد زبان و کاربَر زبان
5. توانشهای کاربردی زبانآموز
6. یادگیری و آموزش زبان
7. وظایف و نقش آنها در آموزش زبان
8. تنوع زبانی و برنامة درسی
9. سنجش
• ضمیمة الف : توسعة توصیفگرهای مهارت
• ضمیمة ب : سنجههای توضیحی توصیفگرها
• ضمیمة ج : سنجههای DIALANG
• ضمیمة د: گزارههای بیان توانائی ALTE (انجمن آزمونسازان زبان اروپا)
آن گونه که توسط نویسندگان این سند بیان شده است، شش سطح ارجاعی عام معرفی شده در این چارچوب، کمتر نتیجة اقدامی خلاقانه در تغییر اساسی روشهای سنتی برای سازماندهی به سطوح مهارت است و بیشتر نتیجة نگاهی نو به تقسیمبندی کلاسیک مهارتها به مقدماتی، متوسطه و پیشرفته است ( شورای اروپا: 2001 صص 22-23):
«در عمل آشکار شده است که توافقی عام، هرچند نه جامع، بر سر تعداد و طبیعت سطوح مناسب برای سازماندهی یادگیری زبان و نیز تشخیص توانائیهای حاصل آمده، وجود دارد. به نظر میرسد که یک چارچوب کلی با شش سطح گسترده میتواند پوششی مناسب برای یادگیری زبان توسط زبانآموزان در سطح قارة اروپا باشد. (...) بااینحال، زمانی که به این شش سطح نظر میاندازیم، متوجه میشویم که آنها بازتعریفی بالاتر یا پائینتر از همان تقسیمبندی سنتی سطوح به مقدماتی، متوسطه و پیشرفته هستند.»
شش سطحی که توسط این سند معرفی و پیشنهاد شده است، نتیجة توافقی عام بر سر مهارتها و همزمان، پوششی مناسب برای استفادة تیپهای مختلف زبانآموزان هستند.
این سطوح مهارتی به صورت کلی شامل موارد زیر هستند:
• سطح A - کاربر مبتدی:
1. A1: سطح آغازین (Breakthrough)
2. A2: سطح اولیه (Waystage)
• سطح B - کاربر مستقل
3. B1: سطح آستانه (Threshold)
4. B2: وضعیت مناسب (Vantage)
• سطح C – کاربر ورزیده
5. C1: مهارت عملی مؤثر (Effective Operational Proficiency)
6. C2: تسلط کامل (Mastery)
توصیف هر یک از سطوح، بسته به مقاصد آموزشی آنها متفاوت است؛ ولی به صورت کلی توصیف این مهارتها به سه دستة مهارتهای تولیدی، درکی و تعاملی تقسیمبندی میشوند که در اینجا ما به اختصار به توصیف این مهارتهای عام در سطوح گوناگون، میپردازیم:
1. A1: در این سطح، شخص میتواند از عبارات آشنا و روزمره و جملات ساده در سطح رفع نیازهای بسیار اساسی استفاده کند. وی میتواند خود را معرفی کرده و دربارة مسائل شخصی مانند محل زندگی، اشخاص آشنا و دارائیهایش سئوال بپرسد و یا به سئوالات دربارة این مسائل پاسخ دهد. در صورتی که دیگران آرام و شمرده صحبت کنند و تمایل به همکاری در مکالمه داشته باشند، شخص میتواند با دیگران در حد سادهای، وارد تعامل شود.
2. A2: در این سطح، شخص میتواند جملات و عبارات مربوط به حوزههای ضروری زندگی (مانند اطلاعات شخصی و خانوادگی، خرید، مکان جغرافیائی و شغل) را بفهمد و در موارد عادی و روزمره که نیاز به تعامل ساده و مستقیم در مورد مسائل عادی است، ارتباط برقرار کند. وی میتواند با عبارات ساده جنبههای عام زندگی و محیط بلافصل خود و موضوعاتی در حوزة امور روزمره را توصیف کند.
3. B1: در این سطح، شخص توانائی فهم موضوعات روشن و عادی و مرتبط با مسائلی را که به صورت عام در محیط کار و زندگی رخ میدهند، دارد. وی میتواند در اغلب تعاملاتی که در هنگام سفر به منطقهای با آن زبان رخ میدهد، شرکت کند. توانائی تولید متنی مرتبط و کوتاه دربارة موضوعات ساده را دارد و میتواند تجارب، اتفاقات، آرزوهایش را توصیف کرده و برای عقاید و برنامههایش دلیل بیاورد.
4. B2: شخص در این سطح میتواند موضوعات اساسی یک متن پیچیده درمورد مسائل عینی یا ذهنی مربوط به حوزة کارش را بفهمد. در این سطح، شخص میتواند با درجهای از مهارت و روانی که ارتباط را با اهل زبان امکانپذیر میکند، در بحثها و تعاملات شرکت کند. وی همچنین میتواند متون طولانی دربارة گسترهای از موضوعات تولید کند و در آن با نشان دادن نقاط قوت و ضعف دربارة یک چیز، به استدلال بپردازد.
5. C1: در این سطح، شخص توانائی فهم گسترة وسیعی از متون طولانی را دارد و میتواند معانی ضمنی درون متن را تشخیص دهد. او به روانی و به طور سلیس و بدون جستجو برای واژگان میتواند ارتباط برقرار کرده و از زبان به شکل انعطافپذیر و مؤثر برای مقاصد اجتماعی، کاری و آکادمیک استفاده کند. در نگارش متون نیز، وی میتواند متونی روشن، ساختارمند و با تفصیل دربارة موضوعات پیچیده تولید کرده و در آن از استدلالهای پیچیده برای گسترش موضوع استفاده کند.
6. C2: شخص نائل شده به این سطح،تقریباً قادر به فهم همةآن چیزی است که میخواند یا میشنود. وی میتواند موضوعات ارائهشده در یک متن پیچیده را را با ساختاربندی دیگرگونه و به شکلی منسجم ارائه دهد. در این سطح، شخص قادر است تا ظرایف دقیق و ظریف معنائی را در کلام خود چه به صورت نوشتاری یا کلامی استفاده کند و از این طریق به بیان استدلات پیچیده در کلام بپردازد.
برای رسیدن به هرکدام از این سطوح چقدر باید کار کنیم؟ (این قسمت از نوشتار از سایت http://www.iranfrench.ir برداشته شده است.)
1. برای A1 حدود ۹۰ ساعت (دانشجو می تواند خود را معرفی کند و از اصطلاحات روزمره استفاده کند.)
2. برای A2 حدود ۲۰۰ ساعت (می تواند درباره خود حرف بزند و سوالاتی از دیگران نیز بپرسد.)
3. برای B1 حدود ۴۰۰ ساعت (می تواند درباره اکثر موضوعات بحث کند و درباره گذشته و آینده حرف بزند.)
4. برای B2 حدود ۶۵۰ ساعت (می تواند متون پیچیده را بفهمد و بدون سختی، درباره موضوعات گوناگون حرف بزند.)
5. برای C1 حدود ۹۵۰ ساعت (می تواند معنی ضمنی جملات را بفهمد، با جملات پیچیده تری راحت و روان حرف بزند و از دانش زبان خود در حوزه های آکادمیک استفاده کند.)
6. برای C2 حدود ۱۱۵۰ ساعت (می تواند تقریبا هرچیزی را که میشنود یا میخواند متوجه شود و کلیه مفاهیم و معانی خاص و ضمنی لغات را متوجه شود)
در هر سطح از زبان، به طور میانگین چه تعداد لغت باید بلد باشید؟
1. برای A1 حدود ۱۰۰۰ لغت
2. برای A2 حدود ۱۵۰۰ تا ۲۵۰۰ لغت
3. برای B1 حدود ۲۷۵۰ تا ۳۲۵۰ لغت
4. برای B2 حدود ۳۲۵۰ تا ۳۷۵۰ لغت
5. برای C1 حدود ۳۷۵۰ تا ۴۵۰۰ لغت
6. برای C2 حدود ۴۵۰۰ تا ۵۰۰۰ لغت
توضیح بسیار اساسی
این تعداد ساعات و واژگان کاملا تخمینی است و نباید شخص را در محاسبة میزان زمان برای یادگیری به اشتباه بیاندازد. در عمل مثلاً برای رسیدن به سطح C2 چند سالی وقت لازم است و تعداد لغتی هم که باید برای رسیدن به این سطح بلد باشید، از حتی 15000 هم باید تجاوز کند، تا زباندانان شما را حقیقتاً در کاربرد زبان متبحر بدانند.
برگرفته شده از
nazarejadid.blog.ir
http://www.inlingua.edu.sg/
www.sepano-ac.ir
www.sepano-ac.ir